تاریخ : دوشنبه 89/4/7 | 1:53 عصر | نویسنده : محمد عی میرزایی
به نام خداوند یک تا
موضوعی که من می خواهم بنویسم درباره ی لطیفه های چهارده معصوم است پیامبر {ص}درمسجد نشسته بودکه مرد بادنشینی وارد شدوگفت:خدایا
من ومحمدراببخش وبیامرزوکسی را هم باما نیامرز.رسول خدا از دعای تنگ نظرانه مرد که رحمت بی انتهای خدا آن قدر کوچک شمرده بود،لبخندی زد وفرمود:تو{رحمت}وسیعیرا تنگ وکوچک شمرده ای!{وخیال می کنی اگر خدا بخواهد با ما کسی دیگری راهم بیامرزد،جا برای آمرزش
برلی من و توبا قی نمی ماند
.: Weblog Themes By Pichak :.