سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 90/9/30 | 6:4 عصر | نویسنده : محمد عی میرزایی

 

 

 

 

 

نیکوکاران نزد خدا بهشت و براى بدکاران نزد خدا آتش است، پس به اطاعت خدا برخیزید و از گناهان او دورى کنید.

و بدانید که هیچ یک از خلایق الهى اعم از فرشته مقرّب و نه پیامبر مرسل و نه هیچ موجود دیگرى شما را از خدا بىنیاز نمىکند. هر که مىخواهد نزد خدا شفاعت شافعان بدو سود بخشد باید از خدا بخواهد که از او خشنود گردد، و بدانید که هیچ کس به خشنودى خدا نرسد مگر به فرمانبرى از او و پیامبرش و والیان امر او از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و سرکشى از آنها سرکشى از خداست اگر چه فضل آنها را چه کم چه زیاد منکر نشود، بدانید که منکران همان مکذّبانند و مکذّبان همان منافقان، و خداوند سبحان بحق در باره منافقان فرموده است:

 

إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً «1» نباید هیچ کدام از شما که دل به فرمان خدا دارد و از او ترسان است، از هیچ فردى که خدایش از صفت حق و درستى بیرونش کرده و او را اهل آن نساخته بترسد، زیرا هر کس را که خدا اهل حق قرار نداده هم ایشان شیاطین انس و جن باشند، و بدرستى که شیاطین انس از مکر و فریب برخوردارند که به هم وسوسه کنند و مىخواهند در صورت توان اهل حق را از لطفى که خدا در باره آنها کرده و ایشان را متوجه به دین خود نموده برگردانند، دینى که خداوند شیاطین انس را از اهل آن قرار نداده است تا بدین ترتیب دشمنان خدا و اهل حق، در شک و انکار و تکذیب شریک یک دیگر نشوند و با یک دیگر برابر نگردند چنان که خداوند در قرآن کریم مىفرماید: وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً «2»

. سپس خداوند آنها را که اهل یارى حق بودند باز داشته از اینکه از دشمنان خدا براى خود دوست و یاورى بگیرند.

______________________________

(1) «آرى، منافقان در فروترین درجات دوزخند، و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت» (سوره نساء/ آیه 145).

(2) «همان گونه که خودشان کافر شدهاند، آرزو دارند [که شما نیز] کافر شوید، تا با هم برابر باشید».

(سوره نساء/ آیه 89).

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 40

نباید نیرنگ شیاطین انس و حیلهشان در کار شما، به هراستان افکند و از یارى حق که پروردگار شما را بدان مخصوصتان کرده بازتان دارد و شما بدى را با آنچه بهتر از آن است میان خود و آنها برانید و با این کار خشنودى خدایتان را با طاعت از او بطلبید، و حال آنکه خیرى در میان این شیاطین نیست.

بر شما روا نیست اصول دین خدا را براى آنها آشکار سازید، زیرا اگر آنها در باره آن نکتهاى از شما دریابند دشمنتان گردند و بر علیه شما به کار گیرند و در راه نابودیتان بکوشند و به هر آنچه بد مىدارید با شما روبرو شوند و در دولت فاجران هیچ انصاف و حقّى به شما ندهند. شما جایگاه خویش را میان خود و اهل باطل بشناسید، زیرا براى اهل حق شایسته نیست که خود را به منزله اهل باطل درآورند، چه خدا نزد خود به اهل حق چونان اهل باطل ننگرد. آیا آنها چگونگى این سخن خدا را در قرآن درنیافتهاند؟

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ

 

«1»

.

شأن خود را والاتر از اهل باطل بدانید و خدا و امام و دینتان را در معرض اهل باطل قرار ندهید که با این کار خدا را بر خود خشمگین مىسازید و نابود مىشوید. پس اى اهل صلاح! امر الهى و امر کسانى را که به طاعت او دستور مىدهند واننهید، که خداوند نعمت شما را دگرگون سازد.

براى خدا هر که ویژگى شما را دارد دوست بدارید و در راه او مخالفان خود را دشمن شمارید، و براى همردیفان خود دوستى و خیرخواهى خویش را ارمغان کنید و آن را از دیگران که با شما دشمنى مىورزند و به شما تجاوز مىکنند دریغ بدارید. این رسم ماست که خداوند آن را به ما آموخته، پس آن را بستانید و درکش کنید و خرد خویش را در آن به کار زنید و آن را نادیده نگیرید. آنچه با هدایت شما همسویى دارد بگیرید و آنچه با هوى و هوستان موافق است وانهید.

______________________________

(1) (یا [مگر] کسانى را که گرویده و کارهاى شایسته کردهاند، چون مفسدان در زمین مىگردانیم، یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار مىدهیم؟» (سوره ص/ آیه 28).

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 41

نباید هیچ بندهاى بخدا بزرگى فروشد، و بدانید که اگر بندهاى بخدا بزرگى کند به دین خدا بزرگى فروخته است. پس در راه خدا مستقیم بروید و به عقب باز نگردید تا زیان کار باشید. خدا ما و شما را از بزرگى فروختن بدو پناه بخشد و توان و نیرویى نیست مگر بخدا.

نیز مىفرماید: همانا اگر بندهاى در اصل آفرینش مؤمن خلق شده باشد نمیرد تا آنکه خداوند شرّ را در نظرش بد نماید و او را از آن دور سازد، و هر که خدا بدى را براى او ناخوش ساخت و وى را از آن دور کرد، از تکبّر عافیتش بخشیده و راه نرمش در پیش گیرد و خوش رفتار گردد و چهره گشاده و وقار و آرامش و پاکدامنى در او پدیدار شود، و از آنچه موجب خشم الهى است کناره گیرد و خداوند دوستى مردم و مدارا با آنها و حسن معاشرت و ترک خصومت با مردم را به وى روزى سازد، و دیگر به هیچ وجه پیرامون آن نگردد، و هر گاه خدا بندهاى را در اصل آفرینش کافر خلق کرد، او نمیرد تا خدا شرّ را براى او محبوب گرداند و او را بدان نزدیک سازد، و چون شرّ را دوست بدارد گرفتار تکبّر و خود محورى گردد و دلش سخت شود و بد

 

اخلاق گردد و هرزگى او نمودار شود، و شرمش اندک باشد و خدا سرّ او را هویدا سازد و مرتکب محرّمات شود و از آنها دست نشوید و معاصى خدا در پیش گیرد و به طاعت الهى و اهل آن بغض ورزد، و چه دور است وضع میان مؤمن و کافر! از خدا عافیت طلبید و آن را از درگاه او بجویید و قوّت و نیرویى نیست مگر بخدا، و خود را براى تحمّل بلا در دنیا شکیبا سازید، زیرا بلاى پیوسته و سختى کشیدن در دنیا در راه طاعت خدا و دوستى او و کسانى که خدا دستور دوستى آنان را داده است، انجام بهترى دارد و در دیگر سراى از ملک دنیا، اگر چه نعمتها و خرّمى و شکوفایى آن، در نافرمانى از خدا و دوستى کسانى که خدا دوستى آنها را ممنوع کرده پیوسته و پیاپى باشد، چه خداوند به دوستى امامانى دستور داده که در قرآنش از ایشان نام برده:

وَ جَعَلْناهُمْ

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 42

أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا

 

«1»

. و آنان همان کسانى هستند که خدا به ولایت و فرمانبرى از ایشان دستور داده است. و آنها که خدا از ولایت و طاعتشان نهى فرموده همان پیشوایان گمراهى هستند که خدا در دنیا مقدّر فرموده بر امامان از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اولیاء اللَّه حکومت یابند، و در حکومتشان خدا و رسولش را معصیت کنند تا فرمان عذاب بر آنها محقق شود.

و تا عذاب بر آنان محقق شود، شما با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و پیامبران پیش از او باشید. پس تدبّر کنید در آنچه خدا در قرآن خود حکایت کرده است از گرفتارى پیامبرانش و پیروان مؤمن آنها، و سپس از خدا بخواهید که به شما در خوشى و ناخوشى و شدّت و راحتى، همان صبرى را بخشد که بدیشان بخشیده است.

مبادا با اهل باطل درافتید و ستیزه جویید، و بر شما باد هدایت صالحان، و وقار و آرامش و حلم و خشوع و ورع آنها از محرّمات خدا، و وفادارى و کوشش آنان در جلب رضایت خدا با عمل به طاعت او، زیرا اگر چنین نکنید نزد خدا به مقام نیکان پیش از خود دست نیازید.

بدانید که اگر خدا براى بندهاى خیر بخواهد سینهاش را براى پذیرش اسلام بگشاید، و چون این نعمت را بدو بخشید زبانش به حق گویا گردد و بدان دل دهد و عمل کند، و هر گاه خدا این همه را براى او گرد آورد اسلامش به کمال رسد، و اگر بر این حال بمیرد، مرده است چونان مسلمانى حقیقى. و اگر خدا به بندهاش خیرى نخواهد او را به خود واگذارد و دلتنگ و پریشان باشد، و اگر هم حق را بر زبان او راند دل بدان نبندد، و از آنجا که دل بدان نبسته است خدا توفیق عمل بدو ندهد، و چون این وضع براى او پدید آید تا جایى که بمیرد نزد خدا منافق خواهد بود، و همان اعتراف زبان او به حق با آنکه خدایش توفیق دل دادن بدان و عمل کردن به آن به وى نداده، بر او حجّت گردد.

تقواى خدا در پیش گیرید و از او بخواهید سینه شما را براى پذیرش اسلام بگشاید و زبانتان را حقگو گرداند، تا وقتى که شما را مىمیراند در حالى که شما بر حق قرار

______________________________

(1) «و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند» (سوره انبیاء/ آیه 73).

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 43

دارید، و بازگشت شما را چون بازگشت نیکان قبل از خود قرار دهد، و نیرو و قوّتى نیست مگر بخدا.

هر که دوست دارد که بداند خدا او را دوست دارد باید کمر به طاعت الهى بندد و از ما پیروى نماید، آیا نشنیدهاید که خداوند به پیامبرش فرمود:

 

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ «1»

.

بخدا سوگند بندهاى از خدا فرمان نبرده است مگر آنکه خداوند در فرمانبرى خود پیروى از ما را نیز داخل کرده است، و بخدا سوگند هرگز بندهاى از ما پیروى نکرده است مگر آنکه خداوند او را دوست دارد، و بخدا سوگند هیچ کس پیروى از ما را کنار ننهاده مگر آنکه ما را دشمن داشته است، و بخدا سوگند هیچ کس ما را دشمن نداشته است مگر آنکه خدا را عصیان نموده، و هر که با عصیان الهى جان خود از کف دهد، خداوند او را خوار گرداند و به رو در آتشش افکند. و ستایش از آن خداوند جهانیان است.

صحیفه امام سجّاد علیه السّلام در باره زهد

[2] محمّد بن یحیى از احمد بن محمّد بن عیسى؛ و على بن ابراهیم از پدرش؛ همه از حسن بن محبوب، از مالک بن عطیّه روایت کردهاند از ابو حمزه که گفت: نشنیدم کسى از على بن الحسین علیه السّلام زاهدتر باشد جز آنچه در باره زهد علىّ بن ابى طالب به من رسیده است. ابو حمزه مىگوید: چون امام على بن الحسین علیه السّلام پیرامون زهد سخن مىگفت و پند مىداد هر که را در حضورش بود مىگریاند.

ابو حمزه مىگوید: دفترى خواندم که در آن گفتارى پیرامون زهد از قول على بن الحسین علیه السّلام وارد شده بود و من آنچه را در آن بود نوشتم و خدمت امام علیه السّلام رسیدم و آنچه را در آن بود به ایشان عرضه کردم، امام علیه السّلام آن را شناخت و درست دانست و در آن چنین آمده است:

______________________________

(1) «بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است» (سوره آل عمران/ آیه 31).

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 44

به نام خداوند بخشاینده مهربان، خداوند در نیرنگ ستمکاران و تجاوز حسودان و یورش زورگویان براى ما و شما کافى است. اى مؤمنان! طاغوتها و پیروان دنیا مدار و دنیا طلب ایشان که پیوسته بر کالاى پوسیده و پست و زودگذر آن دل بستهاند شما را نفریبند.

از آنچه خدایتان بر حذر داشته بر حذر باشید و از آنچه بر کنارتان داشته بر کنار، و به این دنیا چونان سراى ماندنى و وطنى پیوسته روى مىآورید، بخدا سوگند از خود این جهان براى شما آگاهى و رهنمودى است درگذشت روزگاران و دگرگون شدن آن و دریده خویى آن و به بازى گرفته شدن دنیامداران از سوى دنیا.

این جهان است که گمنام را بلندى بخشد و سروران را فرو مایگى دهد و اقوامى را فردا روز به آتش کشاند، پس در این پندى است، و آزمونى و هشداردهنداى براى هر هشیارى.

امورى که در شبانه روز به شما مىرسد و بدعتهاى تازه و روشهاى بناحق، ناگواریهاى روزگار و هراس از سلاطین و وسوسههاى شیطانى، دلها را از آگاهى و از وجود هدایت و شناخت رهبران حق غافل مىسازد، مگر اندکى از آنها که خدا نگاهشان داشته است.

هیچ کس گردش روزگاران و زیر و رو شدن اوضاع آن و بالاخره زیان فریفته شدن بدان را نمىشناسد مگر کسى که خدایش او را حفظ کرده است و به راه رشد گام نهاده است و راه معتدل را پیموده است و در این راه از زهد یارى جسته است، و بارها اندیشیده و با صبر پند گرفته است و خویش را باز داشته است و از خرّمى گذراى دنیا چشم پوشیده است و از لذّات آن کنار گرفته است و به نعمتهاى ماندگار آخرت دل سپرده است و در راه به دست آوردن آن کوشیده و مراقب رسیدن مرگ بوده است و زندگى با مردم ستمگر را ناگوار یافته است. او بر آنچه در این دنیاست با نگاه روشن تیز مىنگرد و به فتنههاى تازه و بدعتهاى گمراهى و ستم سلاطین ستمگر چشم دارد.

بجان خودم سوگند شما در روزگاران گذشته آنقدر فتنه و هرج و مرج را پشت سر

کلینى، محمد بن یعقوب - آژیر، حمیدرضا، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، 1جلد، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.